شهر هامبورگ آلمان، روز های ٨ و ۹ ماه نوامبر ۲۰۲۵ میزبان، کنفرانس تدارکاتی کنگرە جمهوریخواهان دمکرات ملی بود.
در این کنفرانس دو روزه، فرزاد محمدی عضو ک.م به نمایندگی از حزب کومەله کردستان ایران بعنوان ناظر حضور داشت.
در این کنفراس تدارکاتی دو روزه، احزاب و تشکلها و نهادهای متفاوتی حضور داشتند که همگی جمهوریخواه و دمکراسی را مبنای اساسی خود قرار داده بودند و بر سر شش بند به توافق قطعی رسیدند. مباحث اصلی، حول دو محور اصلی: سرنگونی جمهوری اسلامی و اعتقاد به ده بند اصلی حقوق بشرِسازمان ملل توافق کاملی مشهود و واضح بود.
هدف اصلی تشکیل این کنفرانس، اتحاد، همبستگی و همصدایی هرچه بیشتر میان جمهوری خواهان دمکرات ملی، دیاسپورا و داخل ایران برای سرنگونی ج.ا. بود.
در هیمن رابطه نیز فرزاد محمدی در روز دوم کنفرانس متنی در زمینه اولویت فدرالیسم و چالشهای احتمالی یک جمهوری دمکراتیک به شرح ذیل قرائت کرد:
خانمها، آقایان، دوستان و آزادیخواهان گرامی.
ما امروز در نقطهای از تاریخ ایستادهایم که باید دربارهی ساختار قدرت، نه فقط شکل حکومت، تصمیم بگیریم. سالهاست که واژههایی مانند «جمهوری» و «دموکراسی» در فضای سیاسی ایران تکرار میشوند؛ اما تجربهی تاریخی به ما نشان داده که هیچ جمهوری دموکراتیکی بدون تقسیم واقعی قدرت دوام نمیآورد.
یک جمهوری دموکراتیکِ آینده در ایران، پس از جمهوری اسلامی، احتمالاً با چند چالش ساختاری روبهرو خواهد شد:
-حضور گروههای مذهبی تندرو (شیعه و سنی) میتواند فرایند نهادینهسازی آزادیهای مدنی، حقوق زنان و برابری حقوقی را با فشارهای ایدئولوژیک و مطالبات حداکثری تهدید کند.
-از سوی دیگر، جریانهای سلطنتطلب که تصور متفاوتی از شکل حکومت دارند، ممکن است در صورت احساس حذف یا نادیدهگرفتهشدن، در رقابت سیاسی تنش ایجاد کنند.
-چالش اصلی چنین جمهوریای ایجاد «چارچوبهای قانونی و نهادی» خواهد بود که هم آزادی سیاسی را تضمین کند و هم مانع تبدیل اختلافات هویتی و ایدئولوژیک به بحرانهای امنیتی یا خشونتبار شود. در نبود سازوکارهای اجماعسازی، خطر قطبیسازی و رقابت ناسالم، میان این نیروها میتواند، ثبات و کارآمدی دولت جمهوری دموکراتیک نوپای را تحت فشار قرار دهد.
دموکراسی بدون عدم تمرکز، تنها تغییر شکل مرکزگرایی است—نه پایان آن.
به همین دلیل است که ما امروز میگوییم:
فدرالیسم و عدم تمرکز، نه فقط بخشی از دموکراسی، بلکه پایه و شرط تحقق آن در ایران چندملیتی است.
ایران کشوری یکدست نیست و هرگز هم نبوده است. کُردها، ترکها، عربها، بلوچها، ترکمنها، فارسها و دیگر ملتها و جوامع فرهنگی این کشور، هرکدام خواستهها، زبانها، تاریخها و تجربیات متفاوتی دارند.
اگر ساختار سیاسی، آینده این واقعیت را نادیده بگیرد، اگر قدرت همچنان در مرکز انباشته شود، هر نامی که این حکومت داشته باشد—جمهوری، دموکراتیک یا هر عنوان زیبا—در عمل چیزی جز بازتولید تبعیض و بیعدالتی نخواهد بود.
فدرالیسم برای ما یک مدل انتزاعی نیست؛
راهحل عملی برای پایان دادن به دههها محرومیت، سرکوب فرهنگی، توسعهنیافتگی و بینمایندگی سیاسی در مناطق مختلف است.
در یک ساختار فدرال:
مردم هر منطقه حق تصمیمگیری درباره آموزش، زبان، فرهنگ و رسانه خود را دارند؛
توسعه اقتصادی و مدیریت منابع محلی به دست همان مردمی انجام میشود که بیش از همه از نتایج آن تأثیر میپذیرند؛
دولتهای محلی پاسخگوتر، کارآمدتر و نزدیکتر به زندگی روزمره شهروندان خواهند بود؛
و مهمتر از همه، قدرت دیگر نمیتواند در یک نقطه، یک گروه یا یک ایدئولوژی انباشته و تبدیل به استبداد شود.
دوستان عزیز،
ما نمیخواهیم فقط نام جمهوری دموکراتیک را بر یک ساختار قدیمی بگذاریم.
ما میخواهیم ماهیت قدرت را تغییر دهیم.
ما میخواهیم حکومتی بسازیم که در آن هیچ ملتی، هیچ زبان و هیچ منطقهای احساس نکند تابع مرکز است، بلکه شریک مساوی در ساختن آینده ایران باشد.
تفکر فدرالیستی، اگر بهصورت مدرن و دموکراتیک فهم شود، ظرفیت بالایی برای همکاری با تشکلهای مدرن—از احزاب و سازمانهای مدنی گرفته تا اتحادیهها، شوراها و شبکههای حرفهای—دارد. در واقع، بسیاری از کشورهای موفق فدرال امروز (مانند آلمان، کانادا، سوئیس و…) بر همین همکاری تکیه دارند.
درک درست وعقلانی از فدرالیسم، انگ تجزیهطلبی را بدنبال ندارد، حتی اگر با فدرالیسم هم مخالف باشد.
تفکر فدرالیستی میتواند بهخوبی با تشکلهای مدرن همکاری کند، چون هر دو بر مشارکت مردم، توزیع قدرت و تصمیمگیری محلی تأکید دارند. فدرالیسم به تشکلها فضای بیشتری برای اثرگذاری، نظارت و مطالبهگری میدهد و آنها نیز با سازماندهی و مشارکت اجتماعی، پایههای فدرالیسم را تقویت میکنند. نتیجه این همکاری، حکمرانی کارآمدتر و دموکراسی عمیقتر در سراسر کشور است.
اگر جمهوری دموکراتیک بدون فدرالیسم بنا شود، دیر یا زود زیر بار تناقضهایش فرو خواهد ریخت.
اما اگر فدرالیسم، تقسیم قدرت، دولتهای محلی منتخب و برابری حقوقی ملتها محور ساختار جدید باشد، آنگاه جمهوری—به هر شکلی که باشد—پایدار، مشروع و واقعاً دموکراتیک خواهد شد.
پس پیام ما روشن است:
اول، قدرت باید عادلانه تقسیم شود؛
بعد، دموکراسی معنا پیدا میکند.
ایران آینده تنها زمانی آزاد، متحد و پایدار خواهد بود که بر پایهی فدرالیسم، حقوق برابر ملتها، و مشارکت واقعی مردم در اداره سرزمین خود بنا شود
