By using this site, you agree to the Privacy Policy and Terms of Use.
Accept
Komala Party of Iranian  KurdistanKomala Party of Iranian  KurdistanKomala Party of Iranian  Kurdistan
ئاگاداری
Aa
  • اخبار
    • کردستان
    • ایران
  • اطلاعیەها
  • مقالات
  • رخدادهای روز
  • تصاویر
  • ویدیو
خوێندنەوە: مرز خادم و خائن بودن یک”کُرد” کجاست؟
هاوبەشکردن
Komala Party of Iranian  KurdistanKomala Party of Iranian  Kurdistan
Aa
  • اخبار
  • اطلاعیەها
  • مقالات
  • رخدادهای روز
  • تصاویر
  • ویدیو
Search
  • اخبار
    • کردستان
    • ایران
  • اطلاعیەها
  • مقالات
  • رخدادهای روز
  • تصاویر
  • ویدیو
Have an existing account? Sign In
کۆمەڵە لە تۆڕە کۆمەڵایەتییەکان
© 2022 ناوەندی ڕاگەیاندنی کۆمەڵە
Komala Party of Iranian Kurdistan > Blog > مقالات > مرز خادم و خائن بودن یک”کُرد” کجاست؟
مقالات

مرز خادم و خائن بودن یک”کُرد” کجاست؟

ئەردەڵان فەرەجی
دوا ئاپدەیت: 2024/12/22 at 3:22 ب.ظ
ئەردەڵان فەرەجی
هاوبەشکردن
31 خولەک بۆ خوێندنەوە
هاوبەشکردن

در مقالە قبلی با جزئیات و بە تفصیل بر ضرورت کم هزینە بودن فعالیتهای هویت طلبانە کُردها تاکید شد، دربخش دوم بە چیستی هویت “کُرد بودن”، “مرز بین خائن و خادم بودن یک کُرد”، “چە نهادی (حقیقی یا حقوقی) حق و اختیار تعین این مرز را دارد!؟” و همچنین “ملزومات و معیارهای مشترک همگانی جهت شفافیت بنیادین در اینبارە (تعیین مرز خیانت و خدمت)”خواهیم پرداخت.

چیستی هویت کُردی یا “کُرد بودن” یعنی چه؟

کرد بودن از منظر نظام پادشاهی؛

پس از سرنگونی سلسله قاجار و در دوران انقلاب مشروطه، در تاریخ ۸ دی ۱۲۸۵ خورشیدی، اصولی در قانون اساسی مشروطه تدوین شد که تفویض اختیاراتی به مسئولان محلی را نیز شامل می‌شد. اما با به قدرت رسیدن رضاخان در سال ۱۳۰۴ و بنیان‌گذاری سلسله پهلوی، بسیاری از اصول قانون مشروطه کنار گذاشته شد و حکومت به نظامی مستبد و سرکوبگر تبدیل گردید.

رضاشاه به‌نام ایجاد نظم و ساخت دولت‌ملت، و با الگوبرداری از سیاست‌های مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) در ترکیه، تلاش کرد دولت‌ملت ایران را بر اساس «فارس بودن» بنا نهد. او در حالی سیاست تمرکزگرایی و تضعیف نهاد دین در ایران را دنبال می‌کرد که توجهی به واقعیت تاریخی و تنوع قومی، زبانی، و فرهنگی کشور نداشت. ایران میراث‌دار یک امپراتوری کهن و وسیع است که اقوام مختلف با زبان‌ها، فرهنگ‌ها و ادیان متفاوت در آن زندگی می‌کنند.

یکی از اقدامات کلیدی رضاشاه در راستای سرکوب اقلیت‌های قومی و زبانی، تعیین زبان فارسی به‌عنوان زبان رسمی کشور و ممنوعیت دیگر زبان‌های بومی بود. هنوز در حافظه کهنسالان این سرزمین به یاد مانده که بر سردر ادارات و مدارس نوشته می‌شد: «سخن گفتن جز به زبان شیرین فارسی ممنوع است!»

اختصاص بودجه‌های کلان برای گسترش زبان فارسی و ممنوعیت آموزش یا استفاده رسمی از دیگر زبان‌ها طی تقریباً ۲۰۰ سال گذشته، تأثیرات زیانباری بر حقوق اقوام و ملیتهای غیر فارس داشته است. در واقع، نظام دولت‌ملت پهلوی به نام ایجاد وحدت، به ارجحیت دادن یک ملت و یک زبان بر سایر اتنیک و زبان‌ها پرداخت. هویت ملی بر پایه «فارس بودن» و زبان فارسی تعریف شد، و تلاش شد تا وحدت زبانی و ملیتی فارسی بر جامعه چندملیتی ایران تحمیل گردد.

سرکوب‌های نظام پهلوی، اعم از اقدامات نظامی و کشتار اقوام، به‌ویژه علیه اقلیت‌های ملی و زبانی نظیر کردها، در راستای تثبیت هویت ملی فارسی و انکار حقوق دیگر ملت‌های ایرانی صورت گرفت. هرگونه تلاش برای احقاق حقوق ملی اتنیکهای غیر فارس نیز با برچسب تجزیه‌طلبی مواجه شد و به شدیدترین شکل ممکن سرکوب گردید. داستان سرکوبگری‌های پهلوی پدر و پسر علیه اقلیت‌های ملی، زبانی و فرهنگی، نمونه‌ای بارز از تبعیض سیستماتیک در راستای تثبیت سلطه ملیت و زبان فارس بر دیگر ملیتهایایرانی است.

کرد بودن از منظر جمهوری اسلامی؛

اما بعد از انقلاب سال ٥٧ کردها امید داشتند کە با تغییر حاکمیت مستبد و دیکتاتوری پادشاهی راە برای احقاق حقوق ملی و انسانی خود بیابند و از این منظر در سفر تاریخی خود، روز ٢٨ اردیبهشت سال ١٣٥٨ ماموستا شیخ عزالدین حسینی، به‌عنوان رئیس هیئت نمایندگی خلق کرد، برای مذاکره با حکومت تازه‌تأسیس جمهوری اسلامی به قم سفر کرد. در دیداری با روح‌الله خمینی، رهبر جمهوری اسلامی، شیخ عزالدین درخواست حقوق ملت کرد را مطرح کرد کە خمینی در پاسخ به این درخواست گفت: «در اسلام، ملت و ملیت معنا ندارد و همه ما امت اسلامی هستیم.»

دیدگاه خمینی نه‌تنها به‌عنوان یک موضع سیاسی، بلکه به‌عنوان پایه‌ای ایدئولوژیک برای ساختار حکومتی جمهوری اسلامی به کار گرفته شد و منجر به گنجاندن بندی مهم در قانون اساسی ایران شد: ایجاد دین رسمی شیعه دوازده‌امامی مبتنی بر ولایت فقیه. این تغییر تأثیر عمیقی بر سیاست‌های حکومت، به‌ویژه در قبال مناطق چندقومیتی همچون کردستان، داشت. طی ۴۵ سال حکمرانی جمهوری اسلامی، سخنان و رویکرد خمینی به چارچوب رفتاری مجریان حکومتی و هسته قانون اساسی تبدیل شد.

قانون اساسی جمهوری اسلامی که در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۵۸ ابتدا در ۱۷۵اصل و سپس در ۱۷۷ اصل به تصویب مجلس خبرگان قانون اساسی رسید و در ۱۱ و ۱۲ آذر ۱۳۵۸ طی یک همه‌پرسی تأیید شد، تا حد زیادی از قانون اساسی فرانسه الگوبرداری کرده بود. برجسته‌ترین ویژگی قانون اساسی فرانسه تمرکزگرایی در ساختار حکومتی است. ترکیب این مبانی متمرکز با دیدگاه سکتاریستی و اسلامی خمینی درباره اقلیت‌های اتنیکی، زمینه‌ساز تبعیضی سیستماتیک و قانونی علیه تمامی اقلیت‌های قومی و دینی ایران شد.

به عبارتی دیگر ، حلقه هویت ملی در ایران پس از دو انقلاب مشروطه و اسلامی به‌تدریج محدودتر شد. نظام پادشاهی با ایجاد وحدانیت ملی مبتنی بر زبان فارسی، سایر ملل را به حاشیه راند. در ادامه، نظام اسلامی ضمن حفظ این وحدت زبانی، وحدانیت دینی را نیز بر آن افزود.

این سیاست‌ها در رسانه‌های جمهوری اسلامی نیز منعکس است؛ برای مثال، به‌کارگیری اصطلاحاتی مانند «شیران پارسی» برای ورزشکاران تیم‌های ملی، نمادی از این رویکرد قوم‌محور و دینی است که سایر اقوام و مذاهب را از دایره هویت ملی کنار می‌گذارد.

در این میان، دیدگاه شیعی‌محور قانون اساسی بر پایه مذهب اثناعشری، نقش مهمی در شکل‌دهی سیاست‌های حکومتی داشت. تمرکز بر اصل ولایت فقیه و انحصار مذهبی بر پیروان این شاخه از شیعه، باعث شد حقوق سایر گروه‌های مذهبی، از جمله اهل سنت، زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان و حتی گروه‌های شیعی غیر اثناعشری، نادیده گرفته شود. این سیاست تبعیض‌آمیز در مناطق کردنشین، که اکثریت آن را اهل سنت تشکیل می‌دهند، با سرکوب گسترده فرهنگی، زبانی و مذهبی همراه بود.اعمال این سیاست‌ها در کردستان به شکلی نظام‌مند انجام شد، به‌طوری که نه‌تنها از نظر سیاسی و مدنی، بلکه از جنبه‌های اقتصادی، اجتماعی و حتی زیست‌محیطی نیز محدودیت‌هایی بر این مناطق اعمال شد. محدودیت در استفاده از زبان مادری در آموزش، سرکوب فعالیت‌های سیاسی و مدنی، و توزیع ناعادلانه منابع اقتصادی از جمله پیامدهای این رویکرد تمرکزگرایانه بوده است.رویکرد جمهوری اسلامی بە تقلید از نظام پادشاهی اما با شدت و حدد بیشتر سرکوب در برابر هر نوع هویت طلبی کردها بە بهانەها تجزیە طلبی و دشمنی با اسلام و انقلاب بودە است.

نتایج و عملکرد سیاست‌های دو رژیم پادشاهی و جمهوری اسلامی در ایران نه تنها به سرکوب‌های زبانی، فرهنگی و ملی محدود بوده، بلکه عقب‌ماندگی‌های عمرانی و اقتصادی کردستان را نیز به دنبال داشته است. عدم سرمایه‌گذاری و ایجاد فرصت‌های شغلی، احداث کارخانه‌ها و توسعه زیرساخت‌های اساسی به بهانه‌های امنیتی و نگرانی از جدایی کردستان از ایران، زمینه‌ساز فقر، بیکاری و فلاکت در این سرزمین ثروتمند شده است. سیاست‌های جمهوری اسلامی در تاراج معادن ارزشمند، منابع طبیعی و آب‌های منطقه با کمترین خدمت‌رسانی به مردمی که هزاران سال در این مناطق سکونت داشته‌اند، به شکل محسوسی قابل مشاهده است. آمار تکان‌دهنده فقر، بیکاری و نسبت فلاکت در استان‌های کردنشین، در کنار آمار اعدام‌ها و کشتار در این مناطق، شاهدی روشن بر رویکرد تبعیض‌آمیز این رژیم در مواجهه با ملت کرد است. بررسی نحوه بودجه‌بندی سالانه به استان‌های کردنشین در مقایسه با استان‌های مرکزی، به‌وضوح نشان‌دهنده این دیدگاه تبعیض‌آمیز است.

با این اوصاف پیش از هر چیز لازم است کرد بودن را از منظر خود کُردها شنید و در این راستا ضرورت بازتعریف مفهوم کُرد بودن از طرف کردها در برابر روایت‌های تحریف‌شده‌ و تبلیغ شدە توسط حکومت‌های مرکزی پادشاهی و اسلامی در ایران دوچندان می شود. رژیم‌های مرکزگرای مستبد، اعم از پادشاهی و اسلامی، همراه با ابزارها (رسانە، منبر و آموزش و دستگاههای امنیتی و سرکوبگر) و عوامل خود از جملە نخبەنماهای ناسیونالیست افراطی ایرانی، همواره تلاش کرده‌اند هویت کردها را به یک ایل و طایفه تقلیل دهند. آنان با نگاه تحقیرآمیز، هر نوع هویت‌طلبی از سوی کردها را به‌عنوان تهدیدی علیه تمامیت ارضی و یکپارچگی سرزمین ایران معرفی کرده و سرکوب این مطالبات را برای خود مشروع جلوه داده‌اند.

در نقطه مقابل این گفتمان تحریف‌شده، کُرد بودن معنایی متفاوت دارد. این هویت نه‌تنها نشانە و نمادی از ارج نهادن به مبارزه علیه استبداد و ستم‌گری است و بە رسمیت شناختن مردم کُرد بە عنوان یک ملت (با حقوق ملی) مانند سایر ملل ایرانی دیگر از جملە فارس و عرب و بلوچ و ترک و…، بلکه تلاشی برای بالفعل کردن ظرفیت‌های سازنده، همگرایانه و مترقی جامعه متنوع ایرانی به‌منظور اعتلا، آزادی و آبادانی سرزمین ایران است.

بە عبارتی دیگر هویت‌طلبی کردها، برخلاف تبلیغات تحریف‌شده، نه تجزیه‌طلبی است و نه اقدامی علیه وحدت ایران. این هویت، بستری برای تقویت همبستگی اجتماعی در عین احترام به تفاوت‌ها و تنوع‌ها است. ایجاد چنین تعریفی، نه‌تنها به رفع نگاه‌های منفی و تحریف‌شده کمک می‌کند، بلکه می‌تواند راهی به‌سوی ساختن جامعه‌ای مبتنی بر عدالت و همزیستی مسالمت‌آمیز باشد.

“کُرد بودن” مفهومی فراتر از یک هویت قومی یا زبانی است؛ این اصطلاح در بستر تاریخی، فرهنگی، و سیاسی جوامع کُرد به‌ویژه در چارچوب نظام‌های توتالیتر و دولت-ملت‌های مدرن در منطقه خاورمیانه، به شکلی چندبعدی تعریف می‌شود. از منظر جامعه‌شناسی سیاسی، کُرد بودن یعنی تعلق به یک هویت چندلایه و پویا که ریشه در فرهنگ، تاریخ، مقاومت سیاسی، و مشارکت مدنی دارد کە بنا بە تعاریف رایج و جاری امروزی می توان آن را یک هویت ملی نامید. این هویت در مواجهه با سیاست‌های سرکوبگرانه و آسیمیلاسیون، بر توانایی‌های خود برای بازتعریف خلاقانه و سازنده تأکید کرده و در پی همزیستی برابر و مشارکت‌محور در چارچوب‌های مدرن است.

با این اوصاف می توان کرد بودن را با توجه به دو عنصر هویت فرهنگی و تاریخی و هویت سیاسی و مقاومت تعریف و یا حتی بازتعریف کرد:

١. هویت فرهنگی و تاریخی

اساسا کُرد بودن به معنای تعلق به یک جامعه با تاریخ، زبان، فرهنگ و آداب‌ورسوم و اسکان در یک سرزمین مشترک خاص است. این ویژگی‌ها شامل زبان کُردی (در گویش‌های مختلف مانند سورانی، کرمانجی، و کلهری)، موسیقی سنتی، ادبیات شفاهی (مانند حماسه‌های کردی) و باورهای مذهبی و عرفانی (نظیر ایزدی‌گری و علوی‌گری) می‌باشد. حداقل از هفت قرن گذشتە شواهد انکار ناپذیری از حاکمان و مستبدین مناطق کردستان وجود دارد کە در پی جینوساید و از ریشە نابودکردن کردها بودەاند، اما کردها با اتکا بە فرهنگ و آداب و سنن و حتی مذاهب و بە ویژەتر با حفاظت از زبان خود سنگر محکمی در برابر تهاجمات خصمانە همسایگانشان بنا نهادەاند. این تلاشها از “موکری قران” دوران شاە عباس صفوی در تلافی عدم پذیرش مذهب شیعە در منطقە موکریان کردستان گرفتە تا جابجاییهای کلان و اسکان مردمان غیر کرد بر زمین و سرزمین کردهای نادر شاە، تا قتل عام انفال صدام و قدغن بودن زبان کردی در ترکیەی آتاتورکی و… بی ثمر ماندە و امروز کردها در جهان بە عنوان بزرگترین ملت بی دولت و در خاورمیانە بە بازیگری تعیین کنندە تبدیل شدە اند. اگرچە بعد از جنگ “چالدران” و بعدترها در پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی سرزمین کردستان بە بخشهای کوچکتری تقسیم و بە دولت_ملتهای دیگری مانند عراق و سوریە چسپاندە شد، اما مرزهای کە نە بە ارادە مردم کردستان بلکە بە دستور فاتحان و دشمنان مردم کردستان کشیدە شدەاند، در طول تاریخ و بە مرور زمان تاثیرات تاریخی فرهنگی سیاسی اقتصادی و دینی داشتە اند.

امروزە علی رغم هویت واحد کُردی مردمان سرزمینهای غربی ایران، شرق ترکیە، شمال و جنوب سوریە و شمال عراق، اما این بخشهای کردستان صاحب منافع و راهبردهای منحصر و مختص خود هستند و بە غیر از حزب کارگران کردستان همە احزاب و مردم بخشهای چهارگانە کردستان بە ارادە سیاسی هر کدام از بخشهای کردستان در تعین سرنوشت سیاسی و منافعشان احترام می گذارند.

٢. هویت سیاسی و مقاومت

در جوامع کُرد، کُرد بودن به معنای تأکید بر هویت سیاسی نیز هست. این هویت با مبارزه برای حقوق برابر و آزادی در چارچوب نظام‌های سیاسی گوناگون (از جمله جمهوری اسلامی ایران و رژیم‌های پادشاهی گذشته، جمهوری ترکیە، حکومت فدرال عراق و سوریە امروز با آیندەای مبهم) شکل گرفته است. در مرحلەای از تاریخ و بە ویژە بعداز پایان جنگ جهانی اول و در دوران جنبشهای استقلال طلبانە ملتهای مستعمرە، کردها خواهان تشکیل یک کشور مستقل کردی برای خود بودند و چندین قیام را نیز بە راە انداختند. اما زور روزگار و حاکمان جدید و جامعە جهانی جدید قدرتمندتر از ارادە کردها بود و تمام این جنبشها سرکوب و غرق در خون شد و بە تاریخ پیوستند. در تاریخ معاصر جنبش کردها حتی در دوران ١١ ماهە حکومت جمهوری مهاباد (کردستان) میل و ارادەای برای جدایی و استقلال کردستان از ایران وجود نداشت. در کردستان عراق کە شاید موفقترین و پیشرفتە ترین نمونە حکمرانی کردها در تاریخ معاصر می باشد میلی بە جدایی از عراق در برنامە رسمی احزاب سیاسی آن وجود ندارد و حتی روژاوای کردستان یا کردستان سوریە کە بشار اسد و رژیمش در ناتوان در سرکوب بخش سازمان یافتە کردها بودند میلی بە استقلال و جدایی نداشت و این روزها بعد از سقوط دیکتاتوری خاندان اسد در سوریە، کردهای سوریە باز هم برنامە و سیاستی مبنی بر جدایی از سوریە نداشتە و ندارند. اما با این اوصاف کردها همیشە دنبال مطالبات و حقوق سیاسی خود بوداند کە شاید تبلور آن در مشارکت واقعی کردها در مدیریت سرزمینشان و در راس هرم قدرت در کشورهای متبوعشان است.

و اما هویت سیاسی کُردها چیست؟ در گذشتەهای دور و دوران ماقبل مدرنیتە هویت کُردی بیشتر حول عناصر فرهنگی، زبانی، قبیله‌ای و جغرافیایی تعریف می‌شد. در این دوران، کردها به‌عنوان یک گروه قومی شناخته می‌شدند که در منطقه‌ای جغرافیایی مشخص (که امروزه مناطق مختلفی از ایران، عراق، ترکیه، و سوریه را شامل می‌شود) ساکن بودند. هویت کُردی در این دوره نه بر اساس مفاهیم مدرن ملت یا ملی‌گرایی، بلکه بر پایه عناصری چون زبان، قبیله، سنت‌ها، مذهب، و فرهنگ منطقه‌ای شکل گرفته بود. اما در دوران مدرنیتە هویت کردی هم مانند همە اقوام و اتنیکهای جهانی بەروزشدگی جددی داشتە است. در شاخصەهای هویت کُردی در عصر مدرن می توان این گونە جمع بندی کرد؛ کُرد بودن نمادی از مقاومت علیه سرکوب، تبعیض و سیاست‌های ضدیت با تکثر فرهنگی و زبانی است.

این هویت سیاسی، در دوران معاصر، اغلب در قالب خواسته‌هایی چون خودمختاری (در دست داشتن قدرت مدیریت سرزمینشان)، عدالت اجتماعی و به‌رسمیت‌شناسی حقوق اتنیکی بیان شده است و جنبش‌های کُردها در کشورهای ایران، عراق، ترکیه و سوریه، در هر مرحله تاریخی، تعریفی از کُرد بودن را متناسب با نیازهای سیاسی و اجتماعی آن زمان ارائه کرده‌اند.

کُرد بودن در دوران معاصر به‌ویژه در ایران، با چالش‌ها و فرصت‌هایی همراه است که نیازمند بازتعریف هویت کُردی در چارچوب ارزش‌های جهانی و الزامات مدنی است. این بازتعریف نه تنها شامل حفظ هویت فرهنگی و تاریخی می‌شود، بلکه استفاده از ابزارهای مدرن برای پیشبرد حقوق و مطالبات اجتماعی و سیاسی نیز در آن دخیل است.

کُرد بودن اگرچە در عین تأکید بر هویت جمعی، حامل ارزش‌های اجتماعی خاصی است که در ساختارهای سنتی و قبیله‌ای کُردها ریشه دارد کە این ارزش‌ها شامل اتحاد اجتماعی، همبستگی جمعی و حمایت از یکدیگر در مواجهه با بحران‌ها است کە امروزه در جوامع مدرن با چالش تلفیق ارزش‌های سنتی با الزامات مدرنیته مواجه‌ است، جدا از اینکە این امر خود بخشی از معنای کُرد بودن است اما واقعیتی انکار ناپذیر از هویت کُردی و کرد بودن نیز محسوب می شود.

کُرد بودن در دوران معاصر، به ویژه در چارچوب دولت-ملت‌های متکثر، به معنای مطالبه حقوق و هویت از مسیرهای مدنی و بدون خشونتتعریف می‌شود. در این دیدگاه، کُرد بودن نه تنها بر اساس تمایزات فرهنگی، بلکه بر اساس مشارکت فعال در گفتمان‌های عدالت‌محور و حقوق بشری بازتعریف می‌شود.

• رویکرد جدید: کُردها از جملە اولین آبادگران، صاحبان و پادشاهان و مدیران فلات ایران زمین بودە اند کە در طول ادوار و اعصار از موقعیت سیاسی قدرتمند پیشین خود کنار گذاشتە شدەاند اما از ابتدای پیدایش دولت_ملت بعد از مشروطە، کُردها تمام تلاش خود را بەکار گرفتەاند کە در کشور ایران بە عنوان یک ملت شناختە شوند و حقوق و مطالبات آنان بە رسمیت شناختە شدە و با قانون از آن حمایت و پشتیبانی شود. اگرچە در دورەای از تاریخ ایران (اصل ٩٠ و ٩١ متمم قانون اساسی مشروطە در مورد تشکیل و اختیارات “انجمن‌های ایالتی و ولایتی”) بە خودمختاری کردها و سایر ملل دیگر ساکن در این کشور اعتراف شد، اما بعد از سربرآوردن استبداد پادشاهی و بعدترها در دوران استبداد دینی اسلامی شیعەگر دوازدە امامی معتقد بە ولایت فقیە حقوق کردها نادیدە انگاشتە و پایمال شدە، امروزە کردها استبداد حکومت مرکزی را مانع اصلی رسیدن بە حقوق و مطالبات خود می پندارند. (اگرچە حتی حاضرند در صورت بە رسمیت شناختە شدن حقوق کردها از تلاش برای سرنگونی استبدادهای مرکزی سر باز زنند) و از دیگر سو استقرار یک نظام و حکومت دمکرات کە متعهد بە اجرای مفاد اعلامیە جهانی حقوق بشر باشد را راهکار اصلی برای دستیابی بە خواستە و حقوق خود می دانند در صف نخست مبارزات ٨٠ سالە گذشتە دمکراسی و آزادیخواهی مردمان ایران علیە نظامهای مستبد حاکمە مرکزی بودەاند.

کُردها در رویکرد جدید مبارزاتی خود تلاش کردەاند از “رسانە” بە عنوان یک پدیدە ماثر در جهان امروز برای تنویر افکار عمومی مردم (چە در داخل برای آگاهی بخشی هویتی و چە خارج از مرزهای کردستان در راستای آگاهی بخشی بر خواست و مطالبات خود کە پیشتر از طرف حکومتهای دیکتاتور وارونە جلوە دادە می شدە است) استفادە کنند. روژهلات تی ڤی، تیشک تی.ڤی و… و سایتها و پلاتفورمهای سوسیال میدیا نمونەهای این رسانەها هستند. این رویکرد جدا از مصاحبەها و برنامەهای ویژە کانالهای پربینندە سراسری فارسی زبان مانند ایران انترناشنال و بی بی سی فارسی و صدای آمریکاست کە در باب کرد و مطالبات کردها تهیە می شوند. در این رویکرد کردها تلاش دارند کە با ایجاد همبستگی با سایر مردمان و ملل ایرانی همپیمان و متحد علیە رژیم جمهوری اسلامی، امر مبارزە با این رژیم را جددیتر کردە و بتوانند با ساقط کردن آن راە را برای استقرار یک نظام دمکرات و کثرتگرا را هموار کنند کە حقوقشان را قانون و با قدرت تضمین کند.

از دیگر ابزارهای کردها در رویکرد جدید مبارزاتشان فعالیت‌های مدنی و اجتماعی  ست کە کنشگران مدنی کرد تلاش می‌کنند تا از راه‌اندازی سازمان‌های مردم‌نهاد (NGO)ها و کمپین‌های مدنی، صدای مطالبات مردم کرد را به گوش دیگران برسانند. این نهادها با تمرکز بر مسائل محیط‌زیستی، حقوق زنان و توسعه اقتصادی، بسترهای غیرخشونت‌آمیز را برای مطالبه‌گری فراهم می‌کنند.

در دیگر سو احزاب سیاسی فعال در جنبش مردم کردستان (بە ویژە کومەلە و دمکرات) رویکرد مذاکرە _را بە عنوان یکی از ابزارها و راههای مطالبەگری_ را هرگز رد نکردە و این در راە علی رغم خیانت و جنایتهای جمهوری اسلامی بر سر میز مذاکرە، هموارە باز نگاە داشتەاند.

این در حالی است کە خود نهادهای مانند همپیمانی راهبردی دو حزب کومەلە و دمکرات و مرکز همکاری احزاب کردستان ایران را در تقابل با گذشتە بە فرصتی برای دیالوگ و هماهنگی خود تبدیل کردەاند.

علی رغم اعتقاد بە اینکە کە دستیابی کردها بە حقوق و خواستەهایشان در چارچوب نظامی دمکرات، سکولار، کثرتگرا و معتقد بە مبانی حقوق بشر، اما با این اوصاف نیم نگاهی زیرکانە بە استفادە از ابزارهای قانونی و مدنی در ساختار جمهوری اسلامی دارند کە بتوانند از یک سو آگاهی بخشی هویت کردی را تقویت کرد و از دیگر سو ضرب سرکوبگری و خشونت سیستماتیک حکومتی را بگیرند.

بە طور کلی رویکرد جدید خشونت‌پرهیز کُردها در دوران معاصر، به‌ویژه در ایران، نشان‌دهنده تحول در نحوه‌ی طرح مطالبات و بازتعریف هویت کُردی است. با استفاده از ابزارهای قانونی، رسانه‌ای و مدنی، کُردها تلاش می‌کنند تا ضمن حفظ هویت فرهنگی خود، در چارچوب الزامات جهانی مانند عدالت، برابری و حقوق بشر حرکت کنند. این رویکرد می‌تواند الگویی موفق برای تلفیق ارزش‌های سنتی و مدرن باشد.

در سال‌های اخیر شاهد فرو ریختن دیوار ساختگی میان مخالفین و اپوزیسیون داخلی و خارجی بوده‌ایم؛ دیواری که معمار آن جمهوری اسلامی بود. امروز، هم‌صدایی، هم‌گفتمانی، و هم‌پوشانی در خواسته‌ها، مطالبات، و برنامه‌های این دو سویه از مخالفین رژیم بیش از پیش شکل گرفته است. در این میان، بحث مدیریت نارضایتی‌های داخلی و رهبری اعتراضات سرنگونی‌خواهانه مردم، به‌ویژه در میان مردم کردستان، به موضوعی اساسی و جدی تبدیل شده است.

اگرچه تلاش‌های جدی و وسیعی از اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی میان احزاب عمل‌گرا و پراگماتیست کرد و جامعه مدنی کردستان آغاز شد، اما هنوز با رسیدن به نقطه مطلوب و ایدئال فاصله‌ای باقی است. با این حال، همگرایی میان جامعه مدنی و احزاب فعال در جنبش کردستان، در مقایسه با سایر نقاط ایران، وضعیت متفاوت و پیشرفته‌تری دارد.

در بخش نخست این سلسله مقالات، به لزوم بی‌هزینه بودن “کرد بودن” پرداخته شد. در این بخش نیز ضمن برشمردن ویژگی‌ها و خصوصیات “کرد بودن”، تلاش خواهد شد تا مرز میان خائنین و خادمین به آرمان‌های مردم کردستان مشخص شود. اما پرسش اصلی و بنیادین تر و قبل از جواب بە این سوال این است که چه کسی یا چه نهادی (حقیقی یا حقوقی) این حق یا اختیار را دارد که این مرز را تعیین کند؟

پاسخ به این پرسش به دلیل پیچیدگی‌های سیاسی و اجتماعی، ساده نیست. با این حال، آنچه مسلم است، این است که تعیین این مرز نباید تنها در اختیار افراد حقیقی یا حقوقی خاصی باشد. بلکه در مرحلە اول معیارها، اصول، منطق و منافع ملی کردها هستند که می‌توانند مرز میان خیانت و خدمت را به‌درستی مشخص کنند. بە باور من هرگونه فعالیتی که از سوی یک کرد صورت می‌گیرد، اگر در چارچوب اصول زیر و در راستای مطالبات حقوقی و منافع مردم کردستان باشد و همزمان از هرگونه همدستی با جمهوری اسلامی یا هر رژیم مرکزی که حقوق و مطالبات کردها را نادیده بگیرد پرهیز کند، قابل قبول و مشروع است. این اصول شامل موارد زیر است:

١. حقوق ملی و فرهنگی: به‌رسمیت‌شناختن هویت ملی و زبانی کردها، تقویت و حفظ تنوع فرهنگی، و حمایت از آموزش به زبان مادری.

٢. حقوق سیاسی و خودمختاری: استقرار فدرالیسم یا خودمختاری منطقه‌ای برای کردستان و تضمین مشارکت عادلانه مردم کرد در ساختارهای قدرت سیاسی کشور.

٣. حقوق مدنی و عدالت اجتماعی: برابری حقوقی برای همه شهروندان، رفع تبعیض‌های سیستماتیک، و احترام به حقوق زنان و گروه‌های آسیب‌پذیر در جامعه.

٤. توسعه اقتصادی و اجتماعی: رفع محرومیت‌ها و تبعیض‌های اقتصادی علیه مناطق کردنشین، توسعه زیرساخت‌ها، و مدیریت عادلانه منابع طبیعی و درآمدهای محلی.

٥. صلح و پایان‌دادن به نظامی‌گری: خاتمه سرکوب و نظامی‌گری در مناطق کردستان و تلاش برای حل مسالمت‌آمیز اختلافات.

٦. حقوق مذهبی و پایان تبعیض دینی: احترام به تنوع مذهبی و تضمین آزادی کامل ادیان و باورها در مناطق کردنشین.

مرز میان خیانت و خدمت در جنبش‌های سیاسی کُردستان ایران را نمی‌توان به‌سادگی تعریف کرد، اما با توجه به منافع جمعی، معیارهای حقوق بشری، و شفافیت در عملکرد و همچنین برای جلوگیری از سوءاستفاده و اختلافات، نیاز به معیارهای مشترک و ساختارهای داوری مستقل کە تا حدودی در بالا بەدانها اشارە شدە می‌توان این مرز را روشن‌تر کرد. برای مثال؛ فعالان سیاسی که منافع شخصی یا حزبی خود را بر منافع ملی و جمعی ترجیح دهند، ممکن است به خیانت متهم شوند. مانند کسانی کە برای پیشبرد اهداف فردی با سرکوب‌گران همکاری می کنند. در مبحث شفافیت و پاسخگویی فعالین سیاسی، فرد فعال باید شفاف و پاسخگو بە جامعە باشد. هرگونه پنهان‌کاری که منجر به آسیب به منافع جمعی شود، می‌تواند در نظر مردم به خیانت تعبیر شود.

در حوزە حقوق بشر نیز هرگونه همکاری یا مشارکت با رژیم‌هایی که حقوق و آزادی‌های مردم کُردستان را سرکوب می‌کنند، به‌عنوان خیانت تلقی می‌شود.در تاریخ مبارزات مردم کردستان، کم نبودەاند کسانی کە بخاطر منافع شخصی محدود خود با جاسوسی کردن (جاش در کانتکس عمومی و محاورەای) برای رژیم حاکمە علیە فرزندان ملت خود ، سبب اعمال خشونت علیە آنها شدەاند کە دیر یا زود در دادگاە مردمی ملت خود محکوم شدەاند.

اما در نهایت نهادهای مدنی و افکار عمومی از یک سو و همچنین احزاب سیاسی از سوی دیگر نقش مهمی در تعین مرز بین خائن یا خادم بودن فعالیت یک کُرد دارند؛

جامعه مدنی و افکار عمومی: جایگاه مردم: افکار عمومی و برداشت مردم از عملکرد فعالان سیاسی می‌تواند معیاری مهم باشد. اگر جامعه احساس کند که یک فعال سیاسی به مطالبات و منافع جمعی خیانت کرده است (مانند همکاری با سرکوب‌گران یا بی‌توجهی به آرمان‌های ملی)، آن فرد از دیدگاه جامعه “خائن” شناخته می‌شود. برای مثال همکاری برخی افراد یا جریان‌ها با نظام‌های حاکم برای سرکوب جنبش‌های آزادی‌خواهانه توسط مردم به‌عنوان خیانت تلقی شده است.

احزاب و سازمان‌های سیاسی:

• نقش احزاب کردستانی: احزاب و جریان‌های سیاسی کردستان ایران (مانند کومەلە و دمکرات) که تاریخ مبارزات ملی دارند، معمولاً نقش تعیین‌کننده‌ای در مرزگذاری میان خیانت و خدمت دارند. این احزاب اغلب معیارهایی برای سنجش عملکرد فعالان سیاسی ارائه می‌کنند، اگرچه این معیارها می‌توانند ایدئولوژیک و گاه مغرضانه باشند.اختلافات داخلی میان احزاب (مانند جنگ داخلی کردستان در دهه ١٣٦٠) نشان داده که خود احزاب نیز گاه در تعیین این مرز دچار چالش می‌شوند.

با توجه به این‌که منطق افراد در صف‌بندی‌های مختلف و متضاد می‌تواند بر اساس منافع فردی یا محدود تغییر کند و این تغییرات به‌دلخواه افراد موجب بروز سوءتفاهم‌ها و چالش‌های خشونت‌آمیز شود، ضروری است که معیار مشترکی میان تمامی یا دست‌کم اکثریت کردها ایجاد شود. این معیار، که باید بر اصولی نظیر احترام به حقوق بشر، مبارزه برای آزادی، و حفظ منافع ملی استوار باشد، می‌تواند از بسیاری از تعارضات جلوگیری کند.

این اصول باید در قالب یک سند ملی معتبر تدوین و گنجانده شوند. همچنین، برای اطمینان از شفافیت و اجرای اصول تعیین‌شده، ایجاد نهادی مستقل و بی‌طرف برای ارزیابی و نظارت بر عملکرد فعالان سیاسی ضرورت دارد. این نهاد داوری باید به گونه‌ای عمل کند که ضمن ارائه بررسی‌های مستقل، اعتماد عمومی را جلب و حداقل الزامات شفافیت را در این زمینه تضمین کند.

ئەردەڵان فەرەجی 2024/12/22
بڵاوکردنەوە ئەم بابەتە لە تۆڕە کۆمەڵایەتییەکان
Facebook Twitter Copy Link Print
بابەتی پێشتر هویت در سایه‌ی سرکوب: جستجوی آزادی در میان هزینه‌های سنگین
بابەتی دواتر کُردِ چَپِ مارکسیتِ کمونیست یا کُردِ کُرد؟!

لە تویتێرەوە

Komala Party of Iranian  KurdistanKomala Party of Iranian  Kurdistan
کۆمەڵە لە تۆڕە کۆمەڵایەتییەکان
© 2022 ناوەندی ڕاگەیاندنی کۆمەڵە
Welcome Back!

Sign in to your account

Lost your password?